کد مطلب:94402 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:292

فایده کوهها











اصل: و وتد بالصخور میدان ارضه:

ترجمه: بواسطه ی سنگهای سخت بزرگ (كوهها) زمین را میخكوب كرد تا از لرزش آن جلوگیری شود.

واژه ها: وتد: از توتید بمعنی میخكوب كردن است و ریشه ی آن از وتد به معنی میخ است[1].

صخور جمع صخره بمعنی سنگ سخت و بزرگ است[2].

میدان: مضطرب شدن، لرزیدن، چمیدن از راه[3].

شرح: سه مطلب در شرح این جمله بررسی می شود:

[صفحه 63]

مطلب اول: تناسب كلمات جمله: معنی این جمله مطابق ترتیب كلمات چنین است كه: خداوند اضطراب و جنبش زمین را بواسطه ی كوهها میخكوبی كرد، در صورتی كه نسبت میخكوبی كردن به جنبش و لرزش زمین تناسبی ندارد، بلكه متناسب اینست كه گفته شود زمین را بواسطه ی كوهها میخكوبی كرد تا مضطرب و لرزان نشود، چنانچه گفته می شود چادر را میخكوبی كرد تا تكان نخورد و گفته نمی شود تكان خوردن چادر را میخكوبی كرد. پس چه نكته ای باعث شده كه مولی (ع) در این جمله نسبت میخكوبی كردن را به جنبش زمین داده نه به خود زمین؟ گوئیم در علم بلاغت هنگامی كه صفت چیزی مورد نظر باشد بجای اینكه فعل را به خود آن چیز نسبت دهند به آن صفت نسبت می دهند از جهت عنایتی كه به آن صفت دارند. و در اینجا چون عنایت به جنبش و لرزش زمین است، بجای اینكه بگوید زمین را میخكوبی كرد، فرموده است جنبش آن را میخكوبی كرد.

و این كلام مولی (ع) از آیات قرآن اقتباس شده است، در قرآن می فرماید «و القی فی الارض رواسی ان تمید بكم»[4].

(و خداوند كوههای استوار را در زمین قرار داد تا زمین شما را نلرزاند) و در آیه ی دیگر می فرماید: «و الجبال اوتادا»[5].

[صفحه 64]

(ایا ما كوهها را میخها برای زمین قرار ندادیم).

مطلب دوم: چگونه كوهها از لرزش و مضطرب شدن اهل زمین جلوگیری می كنند؟ چنانچه دانشمندان می گویند مركز زمین سوزان و گداخته است و گاهی از دهانه ی كوههای آتش فشان مقدار كمی از این مواد گداخته روی زمین پرتاب شده است. روی این مواد گداخته پوسته ای قرار گرفته كه جانداران در آن زندگی می كنند و در فاصله های مختلف این سطح خارجی زمین كوهها قرار گرفته كه هر قسمت از پوسته ی زمین بآنها متصل می شود.

این مواد گداخته داخل زمین مرتب به پوسته ی خارجی فشار وارد می كند و اگر كوهها تكیه گاه استواری برای قطعات مختلف زمین نبود یكسره سطح زمین در نتیجه ی این فشار در جنبش و اضطراب می افتاد و گرفتار زلزله های ویران كننده و پی در پی می شد.

بنابراین خداوند به قدرت خود سطح خیمه ی زمین را به وسیله ی میخهای استوار كوهها از لرزش نگاهداری نمود و از طرفی شدت و تندی بادهای بسیار سخت هنگامی كه به سطح زمین می رسد بوسیله ی كوهها شكسته می شود و اگر كوهها نبود همواره بادهای سخت طوفانهای خطرناك ایجاد می كرد و آرامش ساكنان زمین را بر هم می زد و این كوههاست كه موجب سكون زمین و آرامش اهل آن شده است، نكته ی جالب دیگر در تشبیه كوهها به میخ این نكته است: چنانچه می دانیم میخهائی كه برای استحكام چادرها بزمین می كوبند بیشتر آن در

[صفحه 65]

زمین فرومی رود و علم امروز این نكته را كشف كرده است كه قسمت عمده ی هر كوهی زیر سطح زمین قرار دارد كه از آن به ریشه ی كوه تعبیر می كنند[6].

چنانچه در نهج البلاغه در خطبه ی اشباح اشاره شده است كه كوهها ریشه های عمیقی در زمین دارند.

و در بعض روایات آمده است هنگامی كه خداوند زمین را آفرید همچون كشتی بر روی دریا در لرزش و اضطراب بود و خدا آن را به كوهها لنگر زد و استوار گردانید[7].

گویا در این روایت زمین به كشتی تشبیه شده كه در دریای پهناور فلك در حركت است و چون سرعت حركت آن موجب اضطراب و لرزش آن می بود خداوند كوهها را در آن قرار داد تا از لرزش آن جلوگیری كند، چنانچه كشتی را به لنگرها سنگین و استوار می كنند تا از امواج دریا محفوظ ماند و از بیان گذشته روشن می گردد كه اعتراض فخر رازی باین تشبیه بی مورد است. اما زلزله و زمین لرزه كه در بعض نقاط زمین روی می دهد گفته اند در اثر فشار گازهای داخلی زمین به بعضی قطات پوسته ی زمین و یا اختلاف فشار طبقات زیر زمینی است، ولی همین زلزله و همچنین

[صفحه 66]

بادهای مهیب و طوفانهای مهلك و خسوف و كسوف و سایر پدیده های طبیعی در عین اینكه عامل طبیعی دارد براساس قرار منظم و اراده و مشیت حكیمانه ی خداوند است و همین عوامل طبیعی به اراده ی الهی بسا برای اقوامی كه سرپیچی از فرمان حق نموده اند موجب هلاك و عذاب دنیوی می شود، چنانچه خداوند قوم عاد را بوسیله ی بادهای سركش و قوم نوح را بوسیله ی طوفان و قوم لوط را بوسیله ی زلزله هلاك نمود.

این نكته را نیز باید دانست زلزله ها و طوفانها كه روی می دهد همه را به حساب عذاب نباید درآورد و چه بسیار از حوادث طبیعی كه برای هشدار بشر است و بسا افراد بی گناهی كه در این حوادث از میان می روند و خداوند مهربان این بلادها را برای اینگونه افراد كفاره ی گناهان و یا وسیله ی ارتفاع درجات در آخرت قرار می دهد. و چون این پدیده های طبیعی آثار قدرت آفریدگار و هشداری برای توجه به نعمتهای پروردگار است، هنگام وقوع آنها دستور نماز آیات داده شده است تا بندگان به یاد عظمت و قدرت او و بمنظور شكر گزاری نعمتهایش او را ستایش و نیایش كنند.

مطلب سوم: كلام پیغمبر و امام علیهماالسلام همچون كلام خداوندی علاوه برمعنای ظاهری آن كه در سطح عادی است بسا به معانی باطنی عمیقی هم نظر دارد و این فراز از سخن مولی (ع) این چنین است، زیرا لرزش زمین و اهل خود را فروبردن، ممكن است از جهت امری

[صفحه 67]

مادی باشد كه خداوند از آن بواسطه ی كوههای استوار جلوگیری نمود و ممكن است از جهت امری معنوی باشد و آن، گناه و فساد اهل زمین است و خداوند از این، بواسطه افرد كامل و ممتاز و شایسته ای كه روی زمین قرار دارد، پیش گیری فرمود و آن افراد برجسته حجتهای خدا در روی زمین یعنی پیامبران و اوصیای برگزیده آنان هستند كه چون كوههای استوار، مانع زمین از فروبردن اهلش می باشند، چنان چه این معنی در روایات هم آمده است.

در كافی از امام صادق (ع) روایت كرده كه فرمود «لو بقیت الارض بغیر امام لساخت»[8].

(هر گاه زمین بدون حجت و امام بماند اهلش را فرومی برد). و نیز از امام باقر (ع) روایت كرده كه فرمود «لو ان الامام رفع من الارض ساعه لماجت باهله كما یموج البحر باهله»

(اگر امام ساعتی از روی زمین برداشته می شد زمین اهلش را زیر و رو می كرد، چنانچه دریا اهل خود را زیر و رو می كند). و درباره ی شخص پیامبر اكرم (ص) در قرآن كریم می فرماید «ما كان الله لیعذبهم و انت فیهم»[9].

(خدا این مردم را در شكنجه قرار نمی دهد و حال

[صفحه 68]

آنكه تو (ای پیامبر) در میان ایشان هستی) و در حدیث قدسی آمده است كه خداوند به پیامبر اكرم (ص) می فرماید: «لولاك لما خلقت الافلاك»[10].

اگر بواسطه ی وجود تو نبود آسمانها را نمی آفریدم. و در زیات جامعه خطاب به ائمه هدی (ع) می گوئیم «بكم رزق الوری و بوجودكم ثبتت الارض و السماء» (به بركت وجود شما همه آفریدگان روزی داده می شوند و آسمان و زمین پا بر جا و برقرار است).

بنابراین پیامبر اكرم و خاندان پاك سرشت او قطب دایره ی امكان و محور عالیم وجودند كه ذرات هستی از كوچك و بزرگ گرد وجود آنان می گردند و بدون وجود ایشان، جهان هستی قابل بقاء و دوام نیست.

و نیز چون خورشید عالم تابند كه از نور وجود خویش جهان هستی را روشن ساخته و مایه ی حیات موجودات شده اند.

و از این جهت در اخبار امام به خورشید و در زمان غیبت به خورشید پشت ابر تشبیه شده است. چنانچه از جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا (ص) روایت شده كه درباره ی امام دوازدهم (ع) فرمود «انهم لیستضیئون بنوره و ینتفعون بولایته فی غیبته كانتفاع الناس

[صفحه 69]

بالشمس ان سترها سحاب»[11].

(شیعیان او از نور او طلب روشنی می كنند و در غیبت او از ولایت او بهره مند می شوند چنانچه مردم از خورشید كه ابر آن را پوشانیده است بهره مند می گردند)

[صفحه 70]


صفحه 63، 64، 65، 66، 67، 68، 69، 70.








    1. منتهی الارب.
    2. مفردات راغب و منتهی الارب.
    3. مفردات راغب و منتهی الارب.
    4. سوره ی نحل آیه ی 15.
    5. سوره ی نبا آیه ی 7.
    6. سرگذشت زمین جرج گاموف صفحه 188.
    7. شرح نهج البلاغه خوئی صفحه 313 به نقل از ابن عباس و صفحه ی 388 به قنل از بحار الانوار از امیرالمومنین علیه السلام.
    8. كتاب الحجه: باب ان الارض لا تخلوا من حجه، حدیث 10 صفحه ی 179.
    9. سوره ی انفال آیه ی 33.
    10. جلد چهاردهم بحار چاپ قدیم صحفه 48 از كتاب الانوار از امیرالمومنین (ع).
    11. كمال الدین مجلد اول صفحه 365 چاپ جدید.